جهانصنعت نیوز نوشت: بیش از نیم قرن از زمانی که دلار از طلا جدا شد میگذرد اما این فلز گرانبها نهتنها جایگاه خود را در نظام پولی جهانی حفظ کرده بلکه امروز بیش از هر زمان دیگری به کانون توجه بانکهای مرکزی بازگشته است. تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، افزایش ریسکهای اقتصادی و تزلزل اعتماد به ارزهای ذخیره سنتی بهویژه دلار، طلا را بار دیگر به یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت ذخایر ارزی و راهبردهای امنیت مالی کشورها تبدیل کرده است.
طلا؛ سپر محافظ در برابر ریسکهای ژئوپلیتیک و مالی
تحولات سیاسی و اقتصادی سالهای اخیر نشان داده که طلا فقط یک دارایی سنتی نیست، بلکه نقش راهبردی آن در پرتفوی ذخایر ارزی در حال پررنگتر شدن است. در شرایطی که ریسکهای ژئوپلیتیکی افزایش یافته و کشورها قوانین محدودکنندهتری برای تعاملات مالی وضع کردهاند، طلا بهعنوان یک پناهگاه امن در برابر نوسانات بازار و تحریمهای مالی جذابتر شده است.
مزیت اصلی طلا در مقایسه با داراییهای دلاری آن است که ارزش آن وابسته به تعهد هیچ دولت خاصی نیست و از خطر مسدود شدن یا مصادره داراییهای خارجی مصون است. در نتیجه، بانکهای مرکزی بیش از گذشته بهدنبال افزایش سهم طلا در ذخایر خود هستند و این روند در آینده نیز با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت.
کاهش نفوذ دلار و صعود تدریجی طلا
اگرچه دلار هنوز هم حدود ۶۰ درصد از ذخایر ارزی جهان را تشکیل میدهد، سهم آن در مقایسه با دهههای گذشته کاهش یافته است. در دهه ۱۹۷۰ دلار تا ۸۰ درصد از ذخایر جهانی را شامل میشد و در سال ۱۹۹۰ این سهم به ۵۱ درصد رسید. امروز در میانه این بازه تاریخی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و نگرانی از استفاده ابزاری از نظام مالی بینالمللی باعث شده طلا جایگزین جذابتری برای بانکهای مرکزی باشد.
افزون بر این، طلا نهتنها بهعنوان ذخیره ارزش بلکه بهعنوان یک دارایی با بازدهی رقابتی نیز مطرح است. در ۲۰ سال گذشته بازده طلا تنها اندکی کمتر از شاخص S&P 500 بوده، اما با نوسان کمتر و نسبت شارپ بالاتر. همچنین ظهور صندوقهای قابل معامله مبتنی بر طلا (Gold ETFs) نقدشوندگی بیشتری برای این دارایی فراهم کرده و امکان سرمایهگذاری در مقیاسهای کوچکتر را نیز فراهم ساخته است.
جغرافیای جدید طلا؛ از لندن و نیویورک تا شانگهای
افزایش ریسکهای سیاسی باعث شده بانکهای مرکزی نهتنها میزان طلا بلکه محل نگهداری آن را نیز بازنگری کنند. تجربه دو جنگ جهانی نشان داد که در مواقع بحرانی، کشورها ذخایر طلای خود را به مراکز امنتری مانند آمریکا و بریتانیا منتقل میکنند. بخش بزرگی از طلای جهان هنوز هم در بانک مرکزی انگلستان و فدرالرزرو نیویورک نگهداری میشود.
اما روند جدیدی در حال شکلگیری است. پس از مسدود شدن ذخایر ارزی روسیه در سال ۲۰۲۲ و تصمیم گروه هفت برای استفاده از آن در بازسازی اوکراین، نگرانی کشورها نسبت به امنیت داراییهای خارجی افزایش یافت. از آن زمان، حرکت برای بازگرداندن ذخایر طلا به داخل کشور سرعت گرفته است. هند در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۰۰ تن طلا را از بریتانیا به داخل بازگرداند و بر اساس یک مطالعه، ۶۸ درصد از بانکهای مرکزی اکنون طلای خود را در داخل نگهداری میکنند؛ رقمی که در سال ۲۰۲۰ حدود ۵۰ درصد بود.
در کنار این تحولات، بورسهای شانگهای در حال تبدیل شدن به مراکز مهمتری برای معاملات طلا هستند. هرچند این بازارها هنوز در مقایسه با لندن و نیویورک محدودیتهایی مانند تنوع پایین ابزارها و مشارکت محدود بانکهای بینالمللی دارند، اما برای کشورهایی که بهدنبال کاهش وابستگی به غرب هستند، گزینهای جذاب محسوب میشوند.
افزایش نقش طلا در ذخایر بانکهای مرکزی صرفاً واکنشی به بحرانهای لحظهای نیست؛ بلکه بخشی از یک راهبرد بلندمدت برای تنوعبخشی به داراییها و کاهش ریسکهای سیستماتیک محسوب میشود. طلا با ارزش ذاتی و مستقل خود، ابزاری کارآمد برای حفظ ارزش ذخایر ارزی در دوران بیثباتی و حتی وسیلهای بالقوه برای تسویهحسابهای بینالمللی است.
در عین حال، توزیع جغرافیایی ذخایر طلا نیز بهتدریج در حال تغییر است و از تمرکز در مراکز مالی غربی به سمت توزیع گستردهتر در نقاط مختلف جهان حرکت میکند؛ روندی که بازتابدهنده تغییرات عمیق در نظم ژئوپلیتیکی قرن بیستویکم است.
بازتعریف نقش طلا در دوران بیثباتی
تحولات اخیر نشان میدهد که طلا دیگر صرفاً یک «یادگار تاریخی» از دوران استاندارد طلا نیست، بلکه بهسرعت در حال تبدیل شدن به رکن اصلی سیاستهای ذخایر ارزی و مالی کشورهاست. ترکیب افزایش ریسکهای ژئوپلیتیکی، کاهش اعتماد به ارزهای ذخیره سنتی، و نیاز کشورها به استقلال مالی، طلا را بار دیگر به قلب نظام پولی جهانی بازگردانده است.
در آینده نزدیک، نقش طلا نهتنها در ذخایر بانکهای مرکزی بلکه در نظام تسویهحسابهای بینالمللی و ساختار قدرت اقتصادی جهانی افزایش خواهد یافت. این بازگشت نه نشانهای از گذشتهگرایی، بلکه بخشی از راهبرد جدید کشورها برای تابآوری در برابر جهانی پرتنش و چندقطبی است.